۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

برفی १ *


همه ی پشت بوما ، با سفید رنگ میشه
داره برف می باره دل واست تنگ میشه
جون می ده یاد تو به سیمای گیتار!
از تو خوندن بازم میشه واسم اجبار!

من دارم زیر برف ،تنهایی می خونم،
تنگ تر از این دل نیس اینو خوب می دونم
بارش پر غم برف یه آدم برفیو من،
کلاغایی که دارن به صدام می خندن!

سر کوچه مونده سبز ،یه سرو بی کلام و بی حرف
نترسیده از سردی روزگار نِشسته رو شونَش کلی برف
حالش رو می دونم هست دلتنگه بهار،
خیالش اینه ، کِی به سر میرسه انتظار،
با تو اَم درخت سروَم این یکی آخرشه!
دیگه دل تنگ نمی شیم تا ابد بهار میشه!

همه ی پشت بوما ، با سفید رنگ میشه
داره برف می باره دل واست تنگ میشه
یاد تو جون می ده انگار، باز به این سیمای گیتار!
بی بهونه گفتن از تو ، واسه من باز میشه اجبار!



*این ترانه رو تو روزای برف تهران نوشتم


۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

سه گانه ی چشم هایت








چند روز خودم را از همه چیزی دور نگه داشتم نتیجه این جدایی کوتاه این سه ترانه شد که سه گانه ی چشم هایت نامیدمشون شاید فاقد ارزش ادبی باشه و خیلی کلیشه ای داد بزنه ، شفاف باشه و ساده ولی هر سه را خیلی دوست دارم .

چشم هایت

اپبزود اول
پلک می زنی ترانه می شود!


من چقد دوس دارم چشمای نازت رو،
اون دوتا چشمای ترانه سازت رو.

پلک زدن های تو حس پرواز میده،
به صدای خسته شوق آواز میده.
لحظه ها پشت هم پر میشن با یادت،
خودتم می دونی خیلی من می خوامت!

پشت هر لبخندت رمزِ پنهونی هست،
قفلای قلبم رو خنده ی تو شیکست!
توی اوج می میرم اگه تنها باشم!
ته دنیا شادم وقتی که باهاتم!
قلب من از سرما بسته بود یخ ناجور،
با صدای گرمت سرما شد از من دور!
پیچش موهاتو ، تو خودش می بینم،
سیر نمی شم هیچ وقت بغلت می گیرم!
تا ابد این طوری ، بمونیم چی میشه!
عاشقت می مونم من واسه همیشه!

پلک زدن های تو حس پرواز میده،
به صدای خسته شوق آواز میده.
لحظه ها پشت هم پر میشن با یادت،
خودتم می دونی خیلی من می خوامت!


اپیزود دوم
اَبرو ، اَبرو سُر خوردم!

آغوش من فقط ، دست تو رو می خواد،
وقتی تو پیشمی ، غم ها میرن به باد!
چشمای تو به من ، راه ُ نشون دادن!
به این زمین خشک ، چشمات بارون دادن!

هیچ وقت نباشه که ، از پیش من بری،
تو نبض قلبی ، از هر نظر سری.
چشمام به تار موت دیدی چه جوری پیچید!
از روی ابروهات تا گونه هات سُرید!

تو کنج این تنهاییم ، فانوسی روشنه،
دوست داشنت بدون احساسی از منه!
با مهربونیهات ، قلبم دوباره زد،
مدیونتم عزیز ، تا لحظه ی ابد.

هر لحظه می شه گفت ، دوس دارمُ آسون!
من عاشقت شدم خوب گوشاتو وا کن!
هر چی بگم بازم خیلی کمِ واست،
مثل تو هیچ کی نیست این رو بگم راحت!
دستای تو فقط رو قلب من نشست،
یخ های قلب من با دست تو شیکست!
ما در کنار هم در پیچ جاده ها،
این قصه واسه ما ،خوش بود در انتها.

هیچ وقت نباشه که ، از پیش من بری،
تو نبض قلبی ، از هر نظر سری.
چشمام به تار موت دیدی چه جوری پیچید!
از روی ابروهات تا گونه هات سُرید!


اپیزود سوم
آبی بود فقط آبی

بانوی بارانم ، با چشمای آبی ،
امشب چه تاریکه ، تو چرا بی خوابی؟
چقد دلگیر شب ، دور از تو من تنها،
کاش می شد واسه ما این شبا مهتابی!

چشمات ُ می دوزی تا صب به آسمون،
حسی هَس بین ما هیچ وقت نشد پنهون!
اتاق تاریکم با چشمات روشن شد،
هر ستاره داره از چشم ِ تو نشون!

امشب انگار ساعت یخ بسته رو دیوار!
من تو تب می سوزم بین خواب و بیدار!
رد میشم از خوابم دستا تو می گیرم!
ذوب میشه این رویا از اول باز تکرار!

من می دونم چشمات از کدوم ستاره،
من رو می بینه و حرف تازه داره،
تو کنار هستی شادم یا دلتنگم،
من تو رو حس کردم حتی بی اشاره!

شهر رفته توی خواب مهمونی واسه ماس !
قلبا کنار هم دستا اگر جداس !
هر نوری توی شهر چراغ مهمونی ،
هیچ کس نمی دونه این مهمونی کجاس !

هیش کی غیر ما این رازُ نمی دونه !
من دوست دارم ُ تو می گی ای دیوونه!
من تا ابد شدم پا بنده چشم تو ،
وقتی با هم باشیم هر چیزی آسونه .

چشمات ُ می دوزی تا صب به آسمون،
حسی هَس بین ما هیچ وقت نشد پنهون !
اتاق تاریکم با چشمات روشن شد ،
هر ستاره داره از چشم ِ تو نشون !