تو رو بازم دوست دارم با اینکه نیستی تو پیشم
من ِ آوازه خون بی تو به دنبال جنون میرم
هنوز امیدوارم که تو برگردی به آغوشم
به شوق لحظه ی دیدار لباس نو هامو می پوشم!
چه روزایی نشستم به راهت تا تو برگردی
آره بیهوده بود کارام تو من رو دس به سر کردی
به زیر بارون ایستادم چقدر بی تو تراژیکه
منو باش فکر می کردم که دلای ما نزدیکه
بدون! این آخرین آواز برای قصه ی ما بود
فقط ای کاش می شنیدی که این آواز چه تنها بود
هنوز امیدوارم که تو برگردی به آغوشم
به شوق لحظه ی دیدار لباس نو هامو می پوشم!
من ِ آوازه خون بی تو به دنبال جنون میرم
هنوز امیدوارم که تو برگردی به آغوشم
به شوق لحظه ی دیدار لباس نو هامو می پوشم!
چه روزایی نشستم به راهت تا تو برگردی
آره بیهوده بود کارام تو من رو دس به سر کردی
به زیر بارون ایستادم چقدر بی تو تراژیکه
منو باش فکر می کردم که دلای ما نزدیکه
بدون! این آخرین آواز برای قصه ی ما بود
فقط ای کاش می شنیدی که این آواز چه تنها بود
هنوز امیدوارم که تو برگردی به آغوشم
به شوق لحظه ی دیدار لباس نو هامو می پوشم!