آخ اگر می دانستم که آن دیدار کوتاه تکرار نخواهد شد چنان تماشایت میکردم که همچون ابراهیم مدهوش شوم نمی دانم چه کسی این فرصت را از من گرفت تا معجزه ای چون تو را تجربه کنم تو نشانه ای بودی از طلوع حالا در هر غروب سر در گم به دنبال تو هستم .
تمام این روز ها چند کلام کوتاه با تصویری کم رنگ از تو برای من باقی ماند ولی همین چند مورد تمام روز کاغذ های مرا در بر می گیرد زمان می گذرد و این پیچک یاد تو بیشتر مرا در خود می پیچد چه زمانی من را از بین خواهد نمی دانم.
از همان روزی که تو را یافتم حافظ را بهتر می فهمم می دانم وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم یعنی چه ولی بدون تو همه چیز و همه کس مصیبت است نمی دانم من را هنوز من به یاد داری و این خطوط را می خوانی؟
من عاشق تو نیستم من فقط تو را دوست دارم و این از نظر تو پر وقاحت ترین حقیقت جاری است چون فیلسوفی دیوانه به دنبال این اثبات این حقیقت می گردم و چون شاعری پریشان از آن می سرایم و تا آن هنگام که تو را در آغوش بگیرم و پاسخ تمام سوالاتم را بیابم پا پس نخواهم کشیم.
تمام این روز ها چند کلام کوتاه با تصویری کم رنگ از تو برای من باقی ماند ولی همین چند مورد تمام روز کاغذ های مرا در بر می گیرد زمان می گذرد و این پیچک یاد تو بیشتر مرا در خود می پیچد چه زمانی من را از بین خواهد نمی دانم.
از همان روزی که تو را یافتم حافظ را بهتر می فهمم می دانم وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم یعنی چه ولی بدون تو همه چیز و همه کس مصیبت است نمی دانم من را هنوز من به یاد داری و این خطوط را می خوانی؟
من عاشق تو نیستم من فقط تو را دوست دارم و این از نظر تو پر وقاحت ترین حقیقت جاری است چون فیلسوفی دیوانه به دنبال این اثبات این حقیقت می گردم و چون شاعری پریشان از آن می سرایم و تا آن هنگام که تو را در آغوش بگیرم و پاسخ تمام سوالاتم را بیابم پا پس نخواهم کشیم.