۱۳۹۱ فروردین ۸, سه‌شنبه

باید به سیسیل بگریزم!


باید به سیسیل بگریزم!
به تپه هایی که درختان زیتون
همیشه در استقبال نسیم ِ خنک در سکوت آرام گرفته اند
وآفتاب داغ سیسیل که مرا به جستجوی چشمان تو می خواند 

چشمان تو دانه های زیتون است باید آن ها را چید
زیبایی پاکی یک زن را باید در چشمان کودکانه ی تو دید
و نسیمی که گیسوان تو را در می نورد
آرامشی طوفانی را در وجودم می انگیزد

 باید به سیسیل بگریزم!
 و رقص تانگو را با تو از نو بیاموزم
شکوه شب های سیسیل را را باید با تو چشید
هیچگاه نمی توان از بوسیدن لب های تو آسان دست کشید

باید به سیسیل بگریزم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر