۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه

سیگاری در هوای پارک

کلاغ غارغار می کند !
هوای پارک بعد از باران  سرد است!
دلم هوس  سیگار کشیدن می کند،
دست درجیب پالتو می کنم ،
سیگاری نیست حتی یک نخ !
ولی یک گلوله ی برفی درجیب من است ، این دست ظریف توست که مانند برف سرد است!
سرد و سفید!

به من می گی:
" رحیم ، دلم می خواهد سیگار بکشم ! "
می گویم :
" من هم دلم می خواهد سیگار بکشم! من سیگار ندارم تو داری ؟ "
میگی:
"نه ! "

نمی دانم چه چیزی ما را وسوسه می کند به کشیدن سیگار!
شاید به این دلیل است که کلاغ ، هنوز می کند غارغار!

نه تو ، نه من

تا به حال سیگار نکشیده ایم!
چقدر پوچ و بی معنی هر دو باهم هوس سیگار کشیدن کردیم!
دست تو را در میان دستم می فشارم،
هنوز دست تو سرد است!
هوای پارک بعد از باران  سرد است،
سیگار فراموش می شود !
کلاغ غارغار می کند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر