هزار تا شعر دارم ُ من نمی دونم برا کیه؟
این همه دلتنگی یه جا نمی دونم برا چیه؟
شبا همش گریه میاد چه بی دلیل سراغ من،
تموم سال پاییزی ُ تاریک این اتاق من!
هر روز دارم یخ می زنم هزار سالِ توی خودم ،
ذوب می شم هرشب تو چشام بدتر میشه حال بدم !
اینجا یه ایستگاه فاصلَس تا برسم من به جنون !
هنوز ولی امیدی هست خودت رو زودتر برسون !
هزار ترانه دارم ُ نمی دونم برا کیه؟
این همه زخم رو حنجرم نمی دونم برا چیه؟
یه چمدون خالی دارم اون با منه هر جا میرم،
سنگین خیلی می دونم ولی بهش عادت دارم!
از جای خالی تو بود ، تا چمدون پر شد برام!
می گذاری یک شب تو قدم میون این شب گریه هام !
قلب تو شعرای منُ تو لحظه ای صاحب میشه!
دوست داشتنت برای من تا آخرش واجب میشه!
تموم این ترانه ها به نام چشمات ثبت میشه ،
قلبم به جرم عاشقی درون قلبت ضبط میشه!
اینجا می مونیم من ُ تو زندگی رویایی میشه!
ما می تونیم ما می دونیم تا وقتی اینجایی میشه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر