۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

چه خیال خامی


چه خیال خامی چه نگاه سردی
حرفی با تو ندارم تا ابد حتی عاشقانه بی ریا به من برگردی
چه خیال خامی که تو را یافته ام
سردرگم تر کردی مرا
من پلیور گرانی را که برایم خریده بودی 
با قیچی شکافته ام
چه خیال خامی چه حس آرامشی
طوفان شد در این کویر
من سرفه های بیشماری را  فرو خوردم 
تو فقط سیگار مارلبورو پایه قرمز می کشی
چه خیال خامی میان بوسه های قلابی
گس بود طعم خرمالوهای کال
بی خوابم بدون قهوه هر شب 
تو راحت با هر کس می خوابی
چه خیال خامی
که من برای توام و تو برای منی
من زیبایی و آزادی را دوست می دارم
و تو از مزخرفات دم میزنی
چه خیال خامی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر