۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه

تو فقط داری حقیقت!

من هنوز عاشقت هستم خودت اینُ خوب میدونی،
ولی تو هیچ وقت نخواستی که تو آغوشم بمونی!
چقدر شعر و ترانه من ساختم برای چشمات،
چرا پس هیچی نمیگی بی تفاوتی تو حرفات!

زدی زخم تو با غرورت روی قلب ِ خسته ی من!
دوست داشتی فقط ببینی سوختن ِ آهسته ی من!
تو قدم میذاری هرشب تو خواب و توی رویام،
مگه میشی تو فراموش من همیشه تو رو میخوام!

می دونم که خیلی وقتِ دنیا شاعری نمی خواد،
کسی دیگه دوست نداره نقاشی باشه با مداد!
اینکه من عاشقت هستم میدونم معنی نداره!
حضور تو توی قلبم تا ابد منعی نداره؟

همه ی دنیا دروغه تو فقط داری حقیقت!
حِسِتُ بده به حِسَم گم میشه تیک تاک ساعت!
تو میری ولی ، چه ساده من میشم تنهای تنها،
برو دنیا رو نگاه کن ، منتظر می مونم اینجا!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر